یک رفیقی داشتم که الان دیگر ندارم، نه این که مرده باشد فقط مثل آن روزها دوستش ندارم. این رفیق سابق ما یک روز مثل هر روز در آن اتاق 3×4 خوابگاه از خواب بیدار شد و تصمیم گرفت که تغییر کند. بر خلاف همه تصمیم هایی که می گرفت و دو روزه فراموششان می کرد، سر این یکی حرفش مثل مرد(!!!) ایستاد. هنوز هم که هنوز است، سر حرف و تصمیمش ایستاده است. اصلا سر همین ایستادنش است که دیگر دوستش ندارم. خلاصه ظرف چند ماه عوض شد. اصلا یک آدم دیگری شد. اولین محصول تغییرش هم این بود که یک روز خیلی شاد و خندان آمد و گفت «تو قرعه کشی ایرانسل یه الگانس بردم...». باورم نمی شد. یعنی تا حالا از نزدیک یک آدم خرشانس ندیده بودم اما هرچه فکر کردم دیدم دلیلی ندارد که دروغ بگوید. هر چه نباشد مجبور است یک شیرینی درست و حسابی پیاده شود. چند وقتی گذشت و ما در کف شیرینی و در انتظار الگانس سواری بودیم که کاشف به عمل آمد که آقا دروغ گفته است. هنوز که هنوز است هم نفهمیده ام چرا یک نفر باید دروغی بگوید که فقط ضررش دامن گیرش شود. گذشت و تغییرات آقا ادامه داشت تا به جایی رسید که می نشست و جملات قصاری که محصول زندگی جدیدش بود را به عنوان نصیحت های یک پیر دنیا دیده و طرقیت پیموده بیان می کرد. مثلا می فرمود:«هیچ چیز مثل رفاقت دو تا مرد نمیشه، دخترا فقط به درد (...) می خورند» یا با کمال افتخار می گفت: «دروغ گو تر از من تو دنیا پیدا نمی کنی...» و بدین ترتیب دوستی 5-6 ساله ما به خط پایان رسید یعنی هر چه فکر کردم دیدم دیگر نمی شود به کسی که به دروغ گویی اش افتخار می کند گفت رفیق.
یک رفیق دیگری دارم که هنوز هم دارم اما ظاهرا ایشان هم تصمیم گرفته اند تغییر کنند و به چیزهای ناجوری افتخار کنند. آخرین باری که دیدمش پا برهنه، با جوراب های لنگه به لنگه خیابان را گز می کرد و خیلی از این متفاوت بودنش راضی به نظر می رسید. شنیده ام که جدیدا به چیزهای دیگری هم افتخار می کند... این جا برایش می نویسم، خدا را چه دیدی، شاید گذرش به این طرف ها افتاد...
رفیق من، اگر رفاقت های قدیمی برایت مهم نیست، خوب برای من هم مهم نخواهد بود اما بدان عوض شدن در جهت عوضی شدن افتخار ندارد...
باز چی کار کرده این؟
پاسخ دادنحذفخوبیت نداره تو وب تعریف کنم
پاسخ دادنحذفاز این آدمها آنقدر زیاد دیدهایم و گزندشان بهمان رسیدهاست... نمیدانم چه بگویم, معمولاً دلم برایشان میسوزد. خیلی میسوزد...
پاسخ دادنحذفالغیبه اشد من الزنا
پاسخ دادنحذف