۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

هم جنس بازی اجباری

هیچی بدتر از این نیست که بعد از پنج روز بری خونه، اونوقت با یه بازار شام مواجه بشی. اونم چه بازاری! بازاری با سه هم جنس عریان!!!
وقتی داشتم میرفتم ولایت، به عبیدالله گفتم مشغول ضمه ای اگه تو این چند روز دوست دختر پیدا نکنی و نیاری خونه اما عبیدالله مشغول ضمه که شد هیچ، هم جنس باز* هم شد.
خسته و کوفته از پله های پنجاه گانه خونه میرفتم بالا. به عیال سپرده بودم واسم ناهار بیاره. نمیدونم این چه ماه برکتیه که فقط گشنگی داره. به قول داییم یه شب عاشورا، به هزار تا ماه رمضون میرزه!
خلاصه کلید انداختمو رفتم تو خونه. دیدم دوتا پسر نیمه برهنه جوری به من نیگا میکنن که انگار به حریم خصوصیشون تجاوز کردم. عوض این که من بپرسم شما کی هستید، با کمال پررویی سینه پر پشمشونو سپر کردنو گفتن شما؟؟؟
نمیدونم چرا این وقتا شیر میشمو احساس آرنولد بودن بهم دست میده. یه دستی تو سینه یکیشون زدمو رفتم که ببینم عبیدالله کدوم گوره.
آقایی که شما باشی، با هزار منت این دوتا نره غول پشمالو رو از خونه انداختیم بیرون. عیال هم که نیومد. من موندمو یه شیکمه گشنه و عبیدالله خاطی.
-مگه من نگفتم این جا رو کاروونسرای این رفیقای الدنگت نکن؟
-چرا
-پس این چه وضعه ؟
همیشه این جوریه. وقتی این طوری باش حرف میزنم، با این که میتونه دوتا بزنه تو گوشمو بگه برو گمشو، مثه بچه هایی که از باباشون خجالت میکشن سرشو میندازه پایین و ابراز ندامت میکنه و طلب مغفرت...

حالم سرجاش اومد. بیچاره حق داشته خوب. پنج روز تنها چی کار باید میکرده؟ ولی من که راهشو** جلو پاش گذاشته بودم...
-مگه نگفتم برو یه عیال خانم و خوشگل اختیار کن؟
سکوتش رمقمو میگیره. بیخیال حرافی میشم. کلا عبیدالله خیلی حرف نمیزنه.

شب شد. سکوت همه این خونه درندشتو گرفته. حرف زدن با عبیدالله بی فایدس. نباید این جوری باش برخورد می کردم. اون بیچاره که تقصیری نداره. مگه دختره خوب تو خیابون ریخته که بره با یکیشون رفیق بشه؟ ماشاالله یکی از یکی بدجنس تر و گرگ تر. به کسی نمیخوام توهین کنم ولی واقعا تو این گرمای هوا و این وضع ماه رمضون، مگه دخترخانما بی کارن که تو خیابون ول بچرخن؟ همین عیال خودم، از اون جام شانس آوردم که پیداش کردم و گرنه عیال خوب سیری چند؟***
جالبیش میدونی چیه؟ جالبیه داستان اونجاس که دخترام همین حرفا رو راجع به پسرا میزنن. اونام راست میگن. پسر خوب سیری چند؟
اینم از فضائل حکومت عدل علویه که همه میدونن یه چی کمه، همه میدونن یه مشکلی وجود داره، همه میدونن باید یه کاری کرد اما کسی کاری نمیتونه بکنه و اونام که میتونن سرشونو میکنن زیر برف و عربده میزنن که تنها راه همون ازدواج سنتیه...

خلاصه کلام: واقعا اگه یه پسری بخواد با یه دختری یه رابطه بدون دوز و کلک(منظورمو حتما متوجه هستید همتون انشاالله) با یه جوون غیر هم جنس برقرار کنه، این دوست رو باید از کجا پیدا کنه؟ چه جوری باید بفهمه یارو آدم گرگ صفت(از سجایای اخلاقی و اهل زندگی بودنو هزار تا ویژگی مثبت گذشتم) و دو دوزه بازی هست یا نه؟

*: به قول یه دوستی، «تو ایران همه از بی سوراخی هم جنس باز میشن.»
**: به نظر من حداقل فایده این دوستیا، یاد گرفتن ارتباط با جنس مخالف، روابط اجتماعی بهتر و نهایتا کمک به بهتر زندگی کردنه وگرنه پیشنهاد پیدا کردن یه دوست دختر برای سرگرمی، چیزی کم از یک جنایت در حق(لااقل)دختر نیست...
***: تملق گویی عیال همیشه واجبه. اینو یادت باشه جوون!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر